شهیدی که می خواست گمنام بماند؟(او می دانست!!!.....)
09 دی 1392 توسط روحانی راد
در عملیا ت کربلای پنچ در شلمچه هنگامی که وارد خط مقدم شدیم،جنازه شهید عزیزی را دیدیم که قد و قامت رشیدی داشت یا به قول بچه ها هیکل علمداری داشت،با لباس بسیجی و پوتین اما بدون سر!رفتم جلو و در کنار ش زانو زدم تا بوسه ای از سینه اش بگیرم و او را زیارت کنم، شاید بتوانم شناسایی اش کنم.دکمه های لباسش را باز کردم ،دیدم روی پیراهن زیرش با ماژیک نوشته شده:«برادر عزیزم!خسته نباشی ،خدا قوت دلاور ،اگر برای خداست ،بگذار گمنام باشم،»این مطلب ،تنم را لرزاند .وقتی جیب هایش را گشتم تا عکس ،شماره تلفن و یا دفترچه تلفن ی را پیدا کنم ،چیزی حاصلم نشد جز عکس امام خمینی( ره) که پشت آن نوشته شده بود .
نام:جندالله
نام خانوادگی :حزب الله
فرزند :روح الله
متولد :ایام الله
محل شهادت :جاده کربلا !