طلبه خارجی نبیلا گفت : من یک مسلمان ساکن زیمباوه بودم به اصرار خانواده حجاب  می کردم .حجاب را برای خانمها ظلم می دانستم و وقتی با حجاب در مجامع حاضر می شدم بسیار خجل بودم تا اینکه به اصرار پدر وارد دانشگاه علوم سیاسی شدم . وقتی دانشجویان مرا با حجاب در صحنه می دیدند می گفتند مگر عیبی در صورتت داری که حجاب می کنی .جوابی نداشتم چون فلسفه دین، حجاب ، روزه و نماز و…را نمی دانستم دستم خالی از شناخت عمیق از دین بود دچار شک و دودلی در پذیرش و ادامه مسلمانی ام بودم.

ایشان افزود: در محیط دانشگاه وقتی با دانشجویان مسیحی صحبت می کردم آنان به دینم شبهه وارد می کردند ولی باز هم جوابی برای دفاع از دینم  نداشتم.ت صمیم گرفتم برای بصیرت و بینش عمیق نسبت به دینم و دفاع از دینم به قم بیایم.

ایشان خاطر نشان کرد :به قم آمدم و با بهره گیری از اساتید معظم  توانستم دیدگاهم را تغییر دهم  و قصد عزیمت به کشورم را دارم تا دیدگاه مردم کشورم را نیز درباره دینم تغییر دهم.