السلام علیک یا اباصالح المهدی...
مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار ! من گلی دارم که دنیا را گلستان می کند…
مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار ! من گلی دارم که دنیا را گلستان می کند…
با این که پزشکان معالج به حاج آقا روحانی دستور استراحت مطلق داده بودند
ولیکن حاج آقا می فرمود :من برای مردم هستم و مردم نیز با من کار دارند . به
هر حال در اثر فعالیتهای بی وقفه بیماری ایشان مجدداًعود می نمود که به اصرار
پزشکان در بیمارستان سینای تهران چند روزی تحت درمان قرارگرفتند: پس از
بازگشت مانند گذشته مشغول به کار شدند .گاهی شب ها به سر درد شدیدی مبتلا
می شدند که تا صبح خواب را از چشمانش می ربود اما در عین حال صبح جهت
رسیدگی به امور مردم به محل کار میرفتند . روزی همسرش عرض کرد چون شب ها
تا صبح نمی خوابید حداقل صبح ,کمی استراحت کنید و به مسئولین دفتر بگویید کارهای
شما را انجام بدهند .کمی سکوت کردند بعد گفتند : توی خانه چه کاری انجام دهم ؟گفت :
استراحت کنید ,ناراحت شدند وگفتند پس به من بگویید مرده متحرک باشم بدرد مردم نخورم
چه فایده ای دارم ؟ باید به مشکلات مردم رسیدگی کنم .
نوروز به نور فاطمیه زیباست روزی تمام سال ما با زهراست
با بردن نام فاطمه (س)فهمیدیم سالی که نکوست از بهارش پیداست
یکی از مسائلی که صلابت انسان را می شکند و او را در تصمیم گیری و اجرای رسالت الهی اش متزلزل می سازد
پذیرفتن امکاناتی تحت عنوان هدایا است!به قول معروف به طریقی انسان را آلوده و وابسته و متهم میکنند که دیگر راه
فرار و یا راه مقابله با کج اندیشان نباشد.
یکی از مسئولین سابق مخابرات استان مازندران نقل می کند:دستور داشتم یک دستگاه تلفن همراه را به صورت رایگان
تحویل آیت الله روحانی و برخی از مسئولان استان نمایم.
خدمت حاج آقا روحانی رسیدم و تلفن مربوطه را تقدیم شان کردم و عرض کردم هدیهای است از طرف ……خدمت
حضرت عالی . آقا فرمود :می خواهند یک همراه بدهند و مرا بخرند و دهان مرا ببندند؟!نمی خواهم ,نمی گیرم ,من باید
مشکلات مردم را مطرح کنم لذا حرف هایم را می زنم.
از کرامات آیت الله روحانی:زمانی که آیت الله روحانی تصمیم به احداث
حوزه علمیه الزهراء(س) بابل گرقتند فرد خیری اعلام آمادگی برای ساخت
و اتمام آن پروژه نمود,عملیات ساختمانی شروع شد,لکن قبل ازاتمام بنا,فرد
خیر دار فانی را وداع گفت و در نتیجه عملیات ساختمانی متوقف شد.
تا اینکه حاج آقا مسافرتی به مشهد مقدس داشتند وقتی وارد حرم مطهر امام هشتم
علی بن موسی الرضا شدند عرضه داشتند:این خانه (جامعه الزهراء) خانه مادر
توست ,خودت آگاهی که در کار آنجا مانده ام. عنایتی فرما تا کارش به اتمام برسد.
پس از زیارت و مراجعت ,چند روزی نگذشته بود که بانی خیر دیگری اعلان آمادگی کرد
و باقی مانده کار ساختمان آن حوزه را به پایان رسانید.
آری او عمری نوکری اهل بیت (ع) را نموده بود و به آن افتخار می کرد از فیض عنایات
آنان نیز به هنگام در خواستش برخوردار می گشت.